به گزارش مشرق، برنا/ نوشت: رضا مهدوي پيش از آنکه مديرکل مرکز موسيقي حوزه هنري باشد، يک هنرمند خوب موسيقي است. اجراهايي که او و سنتورش در مراسمهاي خاص داشته، همواره بهياد مخاطبانش مانده است. با اين حال او در مرکز موسيقي حوزه هنري، همواره نقطه آغاز يک اتفاق بوده است. برگزاري جشنوارههاي مختلف و شناسايي ظرفيتهاي ناشناخته موسيقي ايرانزمين، کشف استعدادهاي جوان و توليد بيمنت آثارشان در کنار توجه به بزرگان موسيقي، از جمله کارهايي است که مهدوي در اين مرکز انجام داده است. در گفتوگو با او به برخي از اين مسائل پرداختهايم که آن را ميخوانيد:
-از عملکردتان در سال 89 راضي بوديد؟
طبيعتا بايد از کار خودمان راضي نباشيم اما با توجه به اينکه سمتوسوي کار ما با مديريت جديد حوزه مشخصتر شد، براساس آنچه که مشخصا از حوزه هنري ميخواهند و اندک بودجهاي که نسبت به گذشته افزايش پيدا کرد، آثار قابلتوجهي را مرکز موسيقي حوزه هنري توليد کرد که به نظر من نسبت به گذشته رضايتبخشتر بود.
-سال گذشته سال همت و کار مضاعف بود. شما همت و کار مضاعف داشتيد؟
کارويژهاي به عنوان جشنواره کارآواها را داشتيم که در هيچ کجا سابقه نداشت و براي نخستينبار بود که اتفاق ميافتاد. ضمن آنکه توليدات سال گذشتهمان 68 ساعت از ژانرهاي مختلف بوده است که فکر ميکنم اين حرکت، همت مضاعفي بود. اين کار فقط در بخش کمي نبود بلکه از لحاظ کيفي نيز ارتقا داشتيم.
-در اين راه مشکلاتي هم وجود داشته است؟
کمبود بودجه همواره وجود داشته است. البته خوشبختانه با مساعدت کميسيون فرهنگي مجلس قرار شده است که اين بودجه افزايش يابد اما بايد توجه داشته باشيم که اين افزايش بودجه، نسبت به اعتبارات کنوني است. من هميشه اين اعتقاد را داشتهام که بودجه فرهنگوهنر هيچوقت بودجه نبوده است. يعني نسبت به کل کارهايي که در کشور هست مانند بودجههاي آموزشي، نظامي و اقتصادي را نگاه کنيم، فرهنگ و هنر بودجهاي ناچيز داشته است. بنابراين بودجه کنوني فرهنگوهنر اگر ده برابر شود اتفاق خاصي نميافتد. بايد تا پايان برنامه پنجم دولت که دو سال از آن گذشته است، بودجه فرهنگوهنر به مقدار واقعياش برسد.
-در سال جديد با بودجه و شرايط جديد چه چشمانداز جديد و حرکت جديدي داريد؟
هدف حوزه هنري، صرفا توليد است. بايد همچون گذشته آثار شنيداري خوب در چهار محور خانواده و اخلاق، ترويج فرهنگ انقلابي، ترويج فرهنگ شهادت و دفاع مقدس و حفظ دستاوردهاي انقلاب توليد شود. البته اين کار معنايش اين نيست که کارهاي شعاري انجام دهيم. در سال 90 تصميم داريم گروه سرود تشکيل بدهيم. بعد از دهه 60 گروه سرود در مدارس محو شد. ما انواع گروههاي مختلف موسيقي را داريم اما يک گروه ساده نداريم. گروه تواشيح هم که به صورت پليبک برنامه اجرا ميکنند بيشتر به سمت موسيقي پاپ رفتهاند. ما در حال حاضر درباره کوهرفتن سرود نداريم. حالا اگر چنين کاري توليد کنيم و صدا و سيما آن را پخش نکند، با اجرا در مدارس، خود به خود شيوع پيدا خواهد کرد. اين ميشود فرهنگ.
-مرکز موسيقي قصد ندارد يک جشنواره سالانه موسيقي همچون جشنواره تئاتر ماه برگزار کند؟
ما خيلي نميخواهيم در اين موضوعات ورود پيدا کنيم. بيشتر قصد داريم به صورت موضوعي کار کنيم. مثل جشنواره کارآواها. شايد دوره دوم آن را هم اجرا کنيم. شايد جشنواره معراجخواني را اجرا کنيم. شايد جشنواره دانشجويي به شيوهاي ديگر برگزار کنيم. ما تمايلي به موازيکاري نداريم. ضمن آنکه بودجه ما کفاف برگزاري چنين جشنوارهاي را نميدهد. زماني که بودجه ما هشت ميليارد باشد ميتوانيم قول برگزاري همه اين برنامهها را بدهيم اما در حال اين مبلغ بسيار کمتر از يک ميليارد است. ما زماني بايد کنسرتي برگزار کنيم که ناشناخته مانده و مورد توجه قرار نگرفته است و جواناني هستند که مستعدند.
-مرکز موسيقي حوزه هنري نميخواهد گروه سرود داشته باشد؟
نه. حالا ما ميخواهيم گروه سرود تشکيل دهيم. هزينههاي آن هم کمتر از يک گروه موسيقي نيست. الان ميبينيم که بسياري از مراکز دولتي گروه سرود ندارند يا اگر دارند فعاليت نميکنند. دليلاش هم اين است که نوازندهها به يکجا پايبند نيستند. ما اين امکان را نداريم حقوق ثابت به نوازندهها بدهيم تا از آن خودمان کنيم. از طرفي اگر هنرمند به جايي وابسته شود، به کارش لطمه ميخورد. ديگر فعاليتهاي گسترده ندارد و بهروز نميشود و اصطلاحا خودش، خودش را ميخورد و نميتواند بلندپروازي کند. البته نميگويم که اين فکر کاملا درست است. شايد بخشي از آن درست نباشد. ميگويند کسي در رفاه باشد نميتواند به خوبي درس بخواند. يا بسياري از موسيقيدانان جهان از فقر به جايگاه والاي هنر رسيدهاند. البته اين حرف به اين معنا نيست که همه هنرمندان را در فقر نگه داريم. اما به طور کلي ثابت شده است که موسيقيدان وقتي کارمند شود موسيقياش هم کارمندي ميشود و با جان و دل و حس ساز نميزند. دولت بايد حمايت خود را از هنرمندان موسيقي به هر شکلي داشته باشد.
-اجازه دهيد چند سوال درباره مسائل حاشيهاي از شما بپرسم. مرکز موسيقي حوزه هنري باز هم آلبومهايي نظير "ترنج" را منتشر خواهد کرد؟
بايد پيش بيايد. آن آلبوم به لحاظ مضموني هيچ ايرادي نداشته است. عدهاي با خود آن فرد مشکل داشتهاند. ما از توليد آلبومي که به رشد موسيقي کمک کند، حمايت ميکنيم.
-شايع شده بود که شما مدير دفتر موسيقي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي ميشويد. اين اتفاق خواهد افتاد؟
نه ديگر. دوستان اين تمايل را داشتند و بنده هم پاسخهايي را دادم منتهي روساي من بايد جواب نهايي را ميدادند که موافقت نکردند. به نوعي قرار بود من در هر دو طرف باشم که نميشد. حوزه هنري خانه من است و امثال من عرق خاصي به اينجا داريم. بسياري از هنرمندان استقبال کردند که من به دفتر موسيقي بروم اما شرايط منتفي شد. البته ارتباط صميميمان را با دوستان ارشاد داريم.
-زماني که شما از حوزه هنري رفتيد، عدهاي در رسانهها نوشتند که شما باعث شدهايد برخي از زحمات هنرمندان از طريق حوزه هنري منتشر نشود. قبول داريد اين موضوع را؟
چنين چيزي کذب محض است. حتي يکسري از کارهايي که در دهه هفتاد نميخواستند به هر دليلي پخش شود من در دهه هشتاد آنها را منتشر کردم. شما ميتوانيد مصداق بياوريد؟
-مثل کارهاي آقاي درويشي.
آنها هيچ ارتباطي به من نداشت. با اينکه من تهيهکننده کار نبودم آنها را در 1376 پخش کردم. نبايد اين کار را ميکردم اما چون ذاتا به آن علاقه داشتم اين حرکت را انجام دادم. آن صحبتها توهماتي است که دوستان دارند براساس پيشفرضهايشان. هنرمندان موسيقي از جايي گله دارند به جاي ديگر ميزنند شايد خود من هم همينگونه باشم. اما محال است که من کاري را قرارداد بسته باشم اما از پخش آن جلوگيري کنم. حتي چند کاري که در دو سال نبودم، مانده بود به محض بازگشتم، همه را منتشر کردم. اما کارهاي آقاي درويشي اصلا به من ارتباطي ندارد. من لطف کردم و آنها را منتشر کردم. آن کارها در زمان توليدش اجازه انتشار نداشت. آيينه و آواز براي 74 است. توليد چنين کاري هزينههاي سنگين دارد. من بودجهاي که براي جوانان بايد هزينه ميکردم صرف توليد اين کار کردم. حداقل اين است که از من تشکري ميشد که نشد. من هم توقعي ندارم. اينها ذخاير موسيقي ما است. اما هيچ مديري کار مدير قبلي را انجام نميدهد.
-شما در ديدارهايي که با مقام معظم رهبري داشتيد، ايشان توصيههايي به شما داشتهاند؟
بله نصايح بسيار خوب و روشنگرانهاي کردهاند که در حال حاضر قابل انتشار نيست.